1- تقویت قدرت عضلانی (مجموعه عضلات بدن ) .
2- افزایش انعطاف (در تاندونها یا لیگامنتون ها و ماهیچه ها و مفاصل و پوست ) .
3- افزایش هماهنگی بین عصب و عضله (عکس العمل های آنی ) یا کاهش رفلکس ها . لازم بذکر است که افزایش تعادل و حفظ پایداری و اینرسی زیر مجموعه همین تغییر است .
پیشینه
کنترولوژی عبارت است از ایجاد هماهنگی کامل بین جسم ، ذهن و
روح .
افراد ابتدا از طریق کنترولوژی به شیوه هدفمند ، کنترل
کامل جسم خود را در دست می گیرند و سپس از راه تکرار کامل حرکات آن به شیوه تدریجی ولی پیشرفت کننده به یک نوع هماهنگی
طبیعی دست پیدا می کنند. کنترولوژی باعث پرورش هماهنگ اجزای بدن می شود ، حالتها و حرکات نادرست
بدن را اصلاح می کند، نیروی حیات را به بدن باز می گرداند و توان ذهنی را افزایش می دهد . انسانها تقریبا در
دوران کودکی از نعمت رشد طبیعی و متعارف جسمانی برخوردارند اما با شروع دوران بلوغ ،
جسم افت کرده و شانه ها خمیده می
شوند، عضلات شل و آویزان شده و نیروی حیاتی بشدت رو به تحلیل می رود .
بدون شک این قضیه امری فراگیر و طبیعی است. انجام حرکات
ورزشی کنترولوژی و رعایت دستورالعملهای آن پرورش جسمانی را به ایده آل نزدیک می کند . علم کنترولوژی اختیار کامل جسم را
توسط مغز در دست می گیرد. یعنی عضلات بدن از اراده فرد فرمان ببرند .
کسانی که کنترولوژی را برای اولین بار تجربه می کنند احساس می
کنند سرحال آمده و بعد از سالهای ذهن آنان از خواب بیدار شده است. نام این ورزش در ابتدا توسط ژوزف پیلاتس
علم کنترل بدن نام گذاری شده بود که پس از مرگ وی بدلیل احترام و حفظ یاد و خاطره او توسط بازماندگانش به نام پیلاتس
متداول شد.
سیستم ورزشی است که در سال ۱۹۲۰ توسط ژوزف پیلاتس پایه گذاری گردید
روش تمرینی پیلاتس متشکل از ورزشهایی
است که تمرکز روی پیشرفت انعطاف و قدرت در تمام اندامهای بدن دارد
بدون اینکه عضلات
را حجیم کند یا آنها را از بین ببرد. این روش تمرینی از حرکات کنترل شده ای تشکیل شده که
بین بدن و مغز هارمونی فیزیکی ایجاد کرده و توانایی بدن افراد را در هر سن بالا می برد
پیلاتس و یوگا امروزه در جوامع مختلف، علاقمندان به خود را دارد. جنس و سن در این ورزش فرقی ندارد و همگان برای سلامتی این ورزش را انجام می دهند. این دو نوع ورزش جدید، برای کاهش وزن و تناسب اندام بسیار مفید می باشند.
پیلاتس (Pilates) ، ورزشی است که تمام تمرکز خود را بر روی پیشرفت بدن بر اساس توازن معطوف می کند.
بعضي مواقع پيش مي آيد كه مرتب اين طرف و آن طرف مي دويد حتي بيست دقيقه وقت براي تمدد اعصاب زمان نداريد. شايد قرار يك مصاحبه شغلي بسيار مهم داشته باشيد، يا مي خواهيد نمايشگاه برگزار كنيد، يا هر موقعيت ديگري كه فشار رواني زيادي بر شما وارد مي كند را بگذرانيد. در اين وضعيت احتمالاً به دنبال راهي مي گرديد تا بتوانيد بر اعصاب خود مسلط شويد و مسئوليت هاي خود را به نحو احسن انجام دهيد. بنابراين سعي شده است در ابن مقاله در مورد راههايي براي ايجاد آرمش روحي بحث مي كنيم كه قبلاً توسط متخصصين امر به كار گرفته شده و موفق بوده است.
عوامل مختلفی میتوانند منجربه ضایعه یک عصب محیطی گردند، که برخی از این عوامل عبارتنداز:
بریدگیله شدگیضربه مستقیمکشش عصب محیطیگیر افتادن(به دام افتادن)عصب در نواحی خاصفتق دیسک بین مهرهایگاهی به هنگام شکستگی استخوانها و دررفتگی مفاصلبیماری ها(مثلا سندرم گیلن باره، سندرم پس از فلج اطفال، دیابت و...)تومورهامواد سمیگاهی به علت عوارض دارویی انواع یا شدت ضایعه عصب محیطیآسیب یک عصب محیطی ممکن است به طور مجزا، تارهای عصبی حسی، حرکتی و سمپاتیکی را درگیر کند و یا شامل ترکیبی از از آنها باشد.صدمه به رشتههای حسی، منجربه اختلال حس نواحی خاص مربوط به آن عصب میگردد و ضایعه رشتههای حرکتی، اختلال عملکرد عضله یا عضلات مرتبط با آنها را به همراه خواهد داشت.آسیب رشتههای سمپاتیک، باعث اختلال فعالیت عروق و غدد عرق در اندامهای فوقانی و تحتانی آن ناحیه میگردند.عدم ترشح عرق و پوسته پوسته پوست، از علایم آسیب رشتههای سمپاتیک عصب محیطی است.قطع کامل عصب محیطی، باعث ایجاد مشکلات حسی-حرکتی و سمپاتیکی خواهد شد.
شدت ضایعه یک عصب محیطی از نظرسدن به سه گروه تقسم میشود که شامل موارد زیر است:
نوروپراکسیآکسونوتمزیسنوروتمزیس نوروپراکسیهرگاه فشار وارده به عصب محیطی منجربه اختلال موقتی در هدایت جریان عصبی گردد، نوروپراکسی اطلاق میشود.در این حالت به دلیل خفیف بودن آسیب، برگشت رشتههای عصبی عصب محیطی، خود به خود و به طور کامل خواهد بود.مدت زمان برگشت با توجه به میزان فشار وارده به عصب محیطی، متغیر بوده و در حدود چندین ساعت الی چند ماه خواهد بود.مدت زمان برگشت خود به خودی و کامل فیبرهای عصبی، به طور متوسط طی 6 الی 8 هفته صورت میگیرد.
آکسونوتمزیساگر آکسونها و پوشش میلین آنها دچار ضایعه گردند، ولی بافتهای پیوندی(غلافها) و سلولهای شوان سالم باقی بمانند، آسیب عصب محیطی از نوع آکسونوتمزیس است.چون پیوستگی آکسونی ازبین میرود، دژنرسانس والرین(Wallerian degeneration) اتفاق میافتد.اولین بار والر(Waller) پدیده آسیب آکسونی را تفسیر کرده بود و به همین جهت بنام دژنرسانس والرین معروف است.به هنگام آسیب آکسونی، قسمت انتهایی(دیستال) آکسون به مرور ازبین میرود و اگر آکسون حاوی میلین نیز باشد، تخریب آن را هم به همراه دارد، اما سلولهای شوان باقی مانده و تکثیر میگردند.به تدریج ماکروفاژها محل را ترک میکنند و غلاف آندونوریوم، بسیاری از سلولهای شوان را در خود جای میدهد.
قسمت فوقانی(پروگزیمال) آکسون آسیب دیده با ایجاد جوانهای به رشد خود در مسیر غلاف ادامه میدهد.سرعت رشد آکسون در تنه اعصاب محیطی، سریع تر از شاخههای کوچکتر همان عصب محیطی به هنگام آسیب است.در انسان، ترمیم با سرعت 5 میلی متر در روز در تنههای عصبی بزرگتر و با سرعت 2 میلی متر در روز در شاخههای ظریفتر ادامه مییابد.در آکسونوتمزیس، بهبودی عصبی خود به خودی بوده و معمولاً نیازی به عمل جراحی ندارد.
نوروتمزیسدر این حالت، تنه عصب محیطی به طور کامل قطع شده و علاوه بر آکسون، غلافهای عصبی نیز پاره میشوند.بریدگیها، نیروهای کششی و ضربات شدید میتوانند باعث پارگی یک عصب محیطی گردند.بنابراین، فقدان عملکرد حسی، حرکتی و اتونوم(خودکار) وجود دارد.در نوروتمزیس، به علت عدم بهبودی خود به خودی عصب محیطی، به عمل جراحی نیاز است.
یک عصب محیطی یا عصب یا پَی (به انگلیسی: Peripheral nerve)
دستگاه عصبی محیطی شامل ۳۱ جفت عصب نخاعی، دوازده جفت عصب مغزی(به غیر از بویایی و بینایی) و دستگاه عصبی خودکار است.
.: Weblog Themes By Pichak :.